«شیلاندَر» نخستین رمان نرگس نظیف داستان زنی تنهاست که در زندگی زناشویی خود دچار تردید شده است. او با یادآوری فرازهای عاطفی زندگیاش در گذشته، در طول چند روز به بازاندیشی زندگی میپردازد و درنهایت به درک بهتری از رابطه با همسرش میرسد. رمان در طول مدتی میگذرد که همسر این زن به مسافرت رفته و معلوم نیست برمیگردد یا خیر. غیاب مرد سبب میشود زن به جنبههای پنهانی از زندگی مشترکش پی برده، در موقعیت عاطفی پیچیدهای قرار گیرد.
از نرگس نظیف، پیش از این مجموعهای از داستانهای کوتاه نیز با نام «لطفا خیالت راحت نباشه» منتشر شده است که در آن کتاب نیز بیش از هر چیز روابط عاطفی آدمها به چشم میآید.
بریدهای از کتاب
خواب دیدم دُرنایی بالای خانهی ما پرواز میکند و من از کنار درِ تراس میبینمش. درنا در نور بال میزند و نزدیک میشود. هر چه نزدیکتر میشود، بالهایش بزرگتر میشوند. من عقب عقب میروم و وسط سالن روشنِ خانه میایستم. درنا از در تراس وارد خانه میشود و مستقیم به سمت من میآید و من در آغوش میگیرمش. مثل یک نوزاد. سرش را بالا میگیرد و با چشمهایی که زیادی آشناست نگاهم میکند. به پرهای سفید و نرمش دست میکشم و سرم را لای پرهایش میبرم. این کتاب را نشر “سنگ” منتشر کرده و در فروشگاه اینترنتی رونابوک به فروش می رسد.