کودکیتان را به خاطر بیاورید که به کل زندگی را ترسناک و شگفت انگیز میدیدید؟ زندگی جادویی و شگفت انگیز بود و کوچکترین چیزها شما را ذوق زده میکرد. شبنم روی گیاه، سبک بالی پروانه یا هر برگ و سنگ عجیب روی زمین شما را شیفته میکرد. در بسیاری از ما کودکان احساسی بسیار مطبوع وجود داشت که همه چیز نیکوست، که هر روز خبر از هیجان و ماجراجویی بیشتری میدهد و این که هیچ چیز هیچ وقت مانع شادی کردن برای این همه جادو نمیشود. اما انگار وقتی به بزرگسالی میرسیم و مسئولیتها، مشکلات و دشواریها برایمان خسارتهای زیادی به بار میآورند. از شیفتگی رها میشویم و آن جادویی که در کودکی باورش داشتیم کم رنگ و ناپدید میشود. من این جا هستم که به شما بگویم آن معجزه ای که روزی به آن اعتقاد داشتید درست است و چشم انداز آن بزرگ سال نا امید از زندگی است که نادرست است. جادوی زندگی واقعی است، به همان اندازه که شما واقعی هستید.زمانی که میدانید چه کاری انجام دهید تا جادو کند، در دنیای رویاهایتان زندگی خواهید کرد. آن گاه متعجب خواهید شد که همیشه چگونه به باور کردن جادوی زندگی تسلیم شدهاید.