خون خواب را ریختهاند مجموعۀ شش داستان کوتاه است که داستان هرکدام پیرامون یک قتل روایت میشود. پسربچۀ محصلی که به رانندۀ خانوادگیشان کمک میکند تا معلم پسرش را به قتل برساند؛ برادرزادۀ مردی ثروتمند که در شب مهمانی کریسمس منزل عمویش، با صحنهسازی او را به قتل میرساند، معلمی که برای به دست آوردن همسر همکارش، با زن نقشهای پیاده کرده و مرد (همکار معلم) را میکشند؛ برادر و خواهری که بهخاطر ارث و میراث در مقابل نقشۀ قتل عمویشان با پدر همکاری میکنند و… نقطۀ مشترک همۀ قتلها این است که نقشۀ قتل توسط چند مغز متفکر و با همدستی چند نفر بهصورت زیرکانهای برنامهریزی و اجرا میشود. جیمز اسم این کتاب را از روی جملۀ معروف مکبث وام گرفته است. منتقد گاردین جیمز را با آگاتا کریستی مقایسه کرده و دربارۀ کتاب میگوید: «برخلاف داستانهای کریستی که در پایان شما مطمئن هستید قاتل به سزای عملش میرسد و دستگیر میشود، در داستانهای این کتاب جیمز جنایتهای کاملی خلق کرده که در انتها قاتل دستگیر نمیشود، ولی درعینحال خواننده نیز از این جریان احساس نارضایتی نمیکند!»