جزیره استرایک توسط پادشاهی به نام تام اداره میشود. کینگ تام برادری دوقلو به نام جری دارد. استرایک کشور مستقلی نیست و شهروندان آن بهدلیل نداشتن پاسپورت نمیتوانند هیچجا بروند. دستگاه حکومتی استرایک تلاش میکنند تا کشورشان در سطح جهانی به رسمیت شناخته شود بلکه بتوانند با باقی دنیا تعامل داشته باشند. از این رو از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند؛ با روسیه و چین مذاکره میکنند، با نیرنگ، دروغ و حیله غیرت ملی مردم را بیدار میکنند.جزیرهی استرایک، یک گنج تاریخی دارد که ابرقدرتها از حضور آن در این جزیره باخبر نیستند و آن هم اتاق کهرباست. اتاقی پوشیده از طلا و سنگهای قیمتی به ارزش 250 میلیون دلار! جری که آدم رند و فرصتطلبیست، با عدهای از کلاهبرداران جزیره دست به یکی میکند. آنها کمکم طلا و جواهراتی که در اتاق کهربا وجود دارد را با کشتی از جزیره خارج میکنند.زمانی که خانم چیانگداییو به نیابت از کشور چین برای بستن پیمان دوستی به استرایک میآید جری برادرش را به ازدواج با او ترغیب میکند و میگوید یکی از مزایای این وصلت پیوستن استرایک به چین است. ولی همه چیز جور دیگری پیش میرود…